مهمان های خوانده شده
امروز می خواهم خودم راازاین همه کلمات بتکانم،درانحصارم.درانحصارته یک سوزن ،کلمات چون پشم حلّاجی شده به ذهنم هجوم می آورند.ومن باتک تک این کلمات هجّی می شوم. امروز مهمان خوانده شده عزیزی بودیم.مهمانی خوب برگزارشد.ازچای ومیوه میزبان خبری نبود.فرش خانه میزبان سنگ قبرعزیزی بود ومامیهمانان ازمیزبانمان بافاتحه ای پذیرایی کردیم وبه جای چای میزبانمان باآبی زلال وسردفرش خانه اش راصیقل دادیم.البته ناگفته نماندکه میزبانمان خوشنودبودولبخندزیبایش درقاب عکس خوش آمدگوی مامیهمانها شدوماآ ن لحظه که نه،تمام لحظه هافهمیدیم چه مرواریدهایی رادرصدف خیالمان نگهداری می کنیم.
روحش شادوبه امید میهمانی دیگر
*******
نوشته :ساحل غیاثی8/10/90